«همینطور که میمیرم» فاکنر به چاپ دوم رسید
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۰۴۰۰۱
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «همینطور که میمیرم» نوشته ویلیام فاکنر با ترجمه احمد اخوت بهتازگی توسط نشر افق به چاپ دوم رسیده است. اینکتاب ششمینعنوان از مجموعه «ادبیات امروز» و «میراث فاکنر» است که اینناشر چاپ میکند.
اواخر سال ۱۳۹۴ بود که کتاب «جنگل بزرگ» نوشته ویلیام فاکنر با گردآوری و ترجمه احمد اخوت توسط نشر افق چاپ شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«کارآگاه دهکده»، «جنگل بزرگ»، «گنجنامه (داستانهای گنج نمکی)»، «اسبها و آدمها» و «میس جِینی و زنان دیگر» پنجکتابی هستند که تا به حال در قالب «میراث فاکنر» منتشر شدهاند.
«همینطور که میمیرم» پنجمین رمان فاکنر پس از «پاداش سرباز»، «پشهها»، «ساتوریس» و «خشم و هیاهو» است. او نوشتن اینکتاب را ۲۷ ژوئن ۱۹۲۹ آغاز کرد و پس از ۶ یا ۸ هفته به پایان رساند. کتاب هم سال ۱۹۳۰ مدت کوتاهی پس از «خشم و هیاهو» چاپ شد. به گفته فاکنر، او اینکتاب را بیش از آثار دیگرش دوست داشت و هنگامی که شروع به نوشتنش کرد، در نیروگاه برق میسیسیپی نگهبان شب بود. ایننیروگاه در شهر آکسفورد قرار داشت و سال ۱۹۰۸ ساخته و سال ۲۰۱۶ تخریب شد.
رمان پیشرو ۵۹ فصل دارد و ۱۵ شخصیت که ۷ نفر از آنها اعضای خانواده باندرن و ۸ نفر هم از همسایههای آنها هستند. هرفصل رمان هم روایتی از زبان یکی از آدمهای قصه است؛ اینکه چهطور جنازه ادی باندرن را در یاکناپاتافا طی ۹ روز به قبرستان جفرسون میبرند تا با وصیت ادی در قطعه خانوادگی بین عزیزانش به خاک سپرده شود. متن «همینطور که میمیرم» سهگونه زبان دارد؛ عادی، گفتار و شعر.
احمد اخوت مترجم اینرمان میگوید ترجمه آن را سال ۱۳۶۳ به پایان رسانده و پس از چندسال سرگردانی، سال ۱۳۶۹ آن را به یکموسسه انتشاراتی سپرده اما ویراستار، ویرایش یکبخش از کتاب را بهمدت یکسال و نیم طول داده که اخوت را به ایننتیجه رسانده بهتر است از خیر چاپ آن بگذرد. به اینترتیب دستنویس ترجمه «همینطور که میمیرم» ۳۰ سال در کتابخانه اخوت و روی میز کارش بوده است.
ویلیام فاکنر در شبهای نیروگاه میسیسیپی در ساعات فراغتش از ۱۲ شب تا ۴ صبح اینرمان را نوشته است. او در اتاق پشت مولد برق، یکفرغون را وارونه کرده و از آن بهعنوان میز تحریر استفاده میکرده است. ساعت ۴ صبح هم به کار برگشته و کوره زغال سنگ را تمیز کرده و دوباره به کارش میانداخت.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
بعد از ظهر وقتی مدرسه تعطیل میشد و آخرین نفر آن فسقلیهای کثیف دماغمُفی هم از مدرسه بیرون میرفت، بهجای اینکه به خانه بروم، راهی پایین تپه میشدم و در کنار چشمه مینشستم، جایی که میشد تنها و ساکت باشم و از همه آنها نفرت داشته باشم. کنار چشمه ساکت بود و آب، قُلقُل میجوشید و سرازیر میشد و خورشید آرام و مورب بر درختها میتابید و بوی ملایم برگهای نمناک و پوسیده و خاک تازه به مشام میرسید؛ بهخصوص در اوایل بهار که این بو غوغا میکرد.
تنها چیزی که از پدرم به یادم مانده این جملهاش بود که میگفت هدف زندگی این است که خودت را برای مردنی طولانی آماده کنی. وقتی آنها دورم را گرفتند، هر روز که چشمم بهشان میافتاد و میدیدم هریک عقاید و خودخواهیهای غریب و مرموز خود را دارد و نهتنها متفاوت با آن دیگری است بلکه به خود من هم اصلا شبیه نیست، به ایننتیجه رسیدم که فقط با همین زندگی ممکن است خودم را برای مرده ماندن آماده کنم و از پدرم بهخاطر اینکه من را به وجود آورد نفرت پیدا میکردم. دست خودم نبود ولی همیشه منتظر بودم خطایی از آنها سر بزند تا تنبیهشان کنم. وقتی ترکه بر بدنشان فرود میآمد، انگار کسی به خودم شلاق میزد و وقتی تنشان ورم میکرد و جای ترکه بر آن میماند، انگار این تن خودم بود که شلاق میخورد و خونی میشد. هر ضربه که فرود میآمد، با خودم میگفتم: «هان، حالا میفهمین که فقط خودتون نیستین و من هم وجود دارم. حالا دیگه من هم جای کوچکی تو دنیای مجزا و خودخواهانه شما دارم، منی که خونم رو با خون شما در هم آمیختم و مُهر خودم رو تا ابد روش زدم.»
چاپ دوم اینکتاب با ۲۹۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۶۰ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 5955065 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: نشر افق ویلیام فاکنر ادبیات جهان ترجمه ادبیات انگلیسی ادبیات آمریکا کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب انقلاب اسلامی ایران فلسطین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انتشارات راه یار بنیاد ملی بازی های رایانه ای دفاع مقدس نقد کتاب سوریه محمد مهدی اسماعیلی نشست هفتگی شهر کتاب معرفی نشریات ایران ویلیام فاکنر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۰۴۰۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۳ رمان نوجوان تألیفی پیشنهاد خرید هادی خورشاهیان از نمایشگاه
هادی خورشاهیان، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان به بهانه برگزاری رویداد بزرگ نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ که بار دیگر علاقهمندان به کتاب را راهیِ مصلای امام خمینی (ره) میکند، سه رمان نوجوان «مأموریت فلامینگوها»، «همه سیبها زمین را دوست دارند» و «چشمهای فسفری» را برای خرید از نمایشگاه به نوجوانان پیشنهاد کرد.
«مأموریت فلامینگوها»
این کتاب به قلم طاهره مشایخ از سوی انتشارات چاپ و نشر بینالملل منتشر شده است. داستان این رمان نوجوان در زیستبوم شمالی کشور رقم میخورد و با محوریت چند نوجوان است که قرار است یک کار بزرگ بکنند. داستان دستهای از فلامینگوها را روایت میکند که میخواهند به خاطر یونس، خودشان را به رشت برسانند؛ آن هم درست زمانی که ویروس کرونا تازه وارد ایران شده و همهجا قرنطینه اعلام شده است. فلامینگوها کنار دریا جلسه میگذارند و یونس و امیر برای این مأموریت انتخاب میشوند. ضمنِ حوادث و ماجراهای داستان در دنیای پر از هیجان نوجوانی، نویسنده به معرفی و بیان قهرمانیهای میرزا کوچکخان، بزرگترین شخصیت مبارز گیلانی نیز میپردازد.
«همه سیبها زمین را دوست دارند»
این کتاب، رمان نوجوانی به قلم آویسا شرفی است که زیر نظر شورای طنز انتشارات مهتاب (واحد کودک و نوجوان انتشارات محراب قلم) تهیه و تولید شده است. داستان این اثر با این خبر شروع میشود که چند معلم غیبت داشته و به مدرسه نیامدهاند و کسی نمیداند چه اتفاقی برای آنها افتاده است.
«چشمهای فسفری»
این اثر را مهیندخت حسنیزاده نوشته و انتشارات قدیانی منتشر کرده است. در معرفی این اثر آمده است: خانهخرابه سالهاست جزء اصلی محله است. موقع آدرسدادن میگویند، «همان کوچهای که آخرش میرسد به خانهخرابه» ولی هیچکس نمیداند این خانه کی ساخته شده و صاحب اصلیاش کیست…. نادر بعد از اینکه پدرش را در درگیری با پلیس از دست میدهد همراه مادر و خواهر کوچکش به محلهای جدید نقل مکان میکنند؛ جایی که به قول مادر نادر به حد کافی از محله قبلی فاصله دارد و بچههایش میتوانند به دور از بدنامی پدر زندگی کنند.
به گزارش ایبنا: نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ با شعار «بخوانیم و بسازیم» ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشتماه در مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران